سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، ریختن خون (قربانی) و غذا دادن به مردم و یاری کردن دادخواهان را دوست دارد . [امام باقر علیه السلام]

گوشه ای دنج برای من


[نوشته ی رمز دار]  



ساره ::: پنج شنبه 02/8/4::: ساعت 5:54 عصر


غر غر .. یا غم نامه .. 

یا هردو .. 

شدیداً ناراحتم .. دلگیرم .. بغض دارم .. 

و از همین الان عذرخواهی میکنم بابت این پستم .. 

_____________________

 

_ دو روز دیگه سالگرد خاله ست .. 

دو سال پیش چنین روزی خاله چشماش بسته بود اما بیهوش بود  .. 

ولی بعدش قلبش از حرکت ایستاد و اون چشمای مهربونشم دیگه باز نشد .. 

آره من داغ پدر و مادر ندیدم و همینم بزرگترین ترس زندگیمه .. 

اما داغ عزیز دیدم .. کسانی که دوستشون داشتم ، بهشون وابسته بودم .. 

مثل دایی جوانم.... پسر خالم .. آقاجونم .. عمو جانم .. و خاله ... و خاله .. 

عمه و بابابزرگ و بی بی خدابیامرزمو هم خیلی دوست داشتم ، اما کمتر وابسته بودم .. 

اصلا همین از دست دادن ها باعث شد بترسم از رفتن عزیزان درجه یکم .. 

از دست دادن کسی که بهش وابستگی عاطفی داری ، دقیقا شبیه از دست دادن عضوی از بدنِ روحی هست .. 

جاش تا همیشه همونجا خالی میمونه .. 

و هرچقدرم که باهاش کنار اومده باشی ، یهو یه جا که حواست نیست ، دنبالش میگردی و اون خلأ خودشو نشون میده . اون وقته که مثل آتش زیر خاکستر شعله ور میشی .. 

و الان .. 

درست در همین وقت فقط دوست دارم فک کنم خاله دو سال پیش همچین روزی هنوز بود .. هنوز نفس می‌کشید .. 

و حالا ندارمش .. 

حرفها ، پیام ها و استوریها و گریه های اطرافیان شروع شده و این بیشتر بهم یادآوری می‌کنه که اون نیست .. 

بیشتر حالمو بد می‌کنه .. 

( شوهرش همین چند دقیقه پیش زنگ زد بهم که برنامه رو بگه از اولش زار زار گریه کرده تا آخرش ) 

تنها دلگرمیم همینه که باور دارم اونجا حالش خوبه و حواسشم بهمون هست .. 

____________________

 

_ ناراحتم چون نمیتونم مثل خاله خوب باشم .. 

چون در مقابل گستاخی های برادرزادم به خودم به اعتقاداتم کم میارم و هرچقدرم که باهاش منطقی برخورد میکنم، بازم نمیتونم ناراحتیمو پنهان کنم .. 

درد من بی احترامی و گستاخی کردن نیست .. 

درد من افراط اون لعنتیهایی هست که با سواستفاده از نام دین و مذهب و سرکوب کردن مردم ، و شوروندن قشر متعصب و ناآگاه ،  این جو سیاه و کدر رو بوجود آوردن .. 

اونایی که باعث شدن یه عده از خدا بی خبر براحتی از همین حفره وارد بشن و بدون هیچ مانعی ، انکار و نفی و بی حرمتی رو رواج بدن ! و بقیه رو تحریک کنن تا همه رودرروی هم قرار بگیرن ( تفریط)

حق دارم غصه بخورم .. چون دین حقیقی اینی نیست که معرفی شده و ناجوانمردانه داره نفی میشه .. 

چون سالها میون آدم خوبا بودم و حسشون کردم و واقعا منصفانه نیست همه رو به یک چشم دیدن و  اینطوری قضاوت کردن .. 

( و دقیقا از اینطرف هم با خیلی از افراد معاشرت داشتم که پایبند نبودن و نیستن ، ولی شریف و عزیز و بزرگوار هستن ، از جمله دوستان قدیمی و صمیمی خودم ) 

و خوب فهمیدم جز خدا هیچ کس به باطن و درون آدما آگاهی نداره و هیچکس حق نداره خودشو برتر از دیگری بدونه .. چه مقید .. چه بی قید ..

و  تعصب و قضاوت و لجاجت از هیچ کدوم طرفین قابل قبول نیست .. 

 

 ولی ... 

 انگار خودمم کم آوردم در برابر برادرزادم .. 

چون حواسم نیست طرفم هنوز خام هست و بی تجربه ...

و دلیل و برهان و منطق برای تفکیک حقیقت از واقعیت اینجا جواب نخواهد داد .. 

چون قصد شنیدن نداره.. 

و من بی هوا ناخواسته ورود میکنم و به طرز شگفت آوری با برخورد شدید برادرزاده مواجه میشم و خیلی شدیدتر پرت میشم بیرون !  

و چون نمیخوام بد رفتار کنم ، سکوت میکنم و ادامه نمیدم ، که خب اشکمم درمیاد .. 

اونوقته که به غلط کردن میفتم و یادم میاد اگه خاله بود اینکارو نمی‌کرد .. 

خاله روانشناس نبود ... بلدِ آدما نبود .. فقط مهربون بود .. خیلی مهربون بود .. بی کینه .. خنده رو و شوخ طبع ..و حامی .. 

آره .. 

حواسم نیست اعتقاد داشتن و باور به نور ، جاش اول تو قلب آدماست ... بعد ذهن و منطق و فلسفه.. 

من نماینده خدا روی زمین نیستم ، فقط یک مخلوقم که موظفم همون طوری که نور به قلبم تابیده شد ، خودمم به قلب دیگران بتابم با محبت کردن .. 

دیگه اینکه طرف مقابلم باورم کنه یا پس بزنه ، به من نباید ربطی داشته باشه ، نباید بشکنم ، حتی اگه اون فرد برادرزادم باشه که واسم از جونم عزیزتره 

ولی چکنم که بلد نیستم .. هیییییییی 

 

____________ 

 

_ پ.ن 

_یکم دیگه حرف دارم ، که زیاد ربطی به موضوعات بالا نداره،  انشالله برای پست بعد 

 

_ اینجا عشق 1

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



ساره ::: دوشنبه 02/8/1::: ساعت 11:0 عصر

<      1   2      

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 71
کل بازدید :22135
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
ساره
اینجا .. این گوشه .. منم و دلم .. اگه چند ماه از تاریخ آخرین پستم گذشت و بروز نشدم دیگه ، حلالم کنین .
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<