سلام عزيزدلم
راستش نميخوام جسارتي کنم و حس بد بهت بدم. قطعا تو حق داري انتخابت اين باشه که خانه دار باشي و نخواي شغل بيرون و پرمشغله داشته باشي، هيچ کس هم حق نداره بهت خرده بگيره براي انتخابت.
ميدوني منم خودم هميشه همين بودم، همين الآنم رسيدگي به دخترم خيلي برام مهمه. هنوز به سن مهد نرسيده و منم دوست ندارم پيش کسي بذارمش.
ولي راستش يکي دو سالي هست که متوجه شدم استقلال و توانمندي زن خيلي مهمتر از اونه که هميشه فکر ميکردم. با خودم فکر ميکنم که من اصلا نميتونم مطمئن باشم رابطه م با همسرم پايدار خواهد بود، خيانت يا هر اتفاق ديگه اي نخواهد افتاد هرگز، و با خودم گفتم به خاطر دخترم هم شده من بايد توانمند بشم تو کسب درآمد و خب تازه چندماهي هست که يه خورده کارهايي شروع کردم.
البته خب شرايط زندگي ما قطعا متفاوته. شايد جاي تو بودم اينطور فکر نميکردم. مثلا شما خب ميدوني همسرت در صورت اشتغالت ممکنه بيشتر کم بذاره براي کار، من اين شرايطو ندارم، البته يه زماني داشتم ولي الان نه همسرم خودش کار و درآمدش براش مهمتر شده. يا شما فکر نکنم همسر کنترل گري داشته باشي، ولي همسر من تو خيلي مسائل از جمله خرج کردن من خيلي کنترل گري کرده سالها و من خيلي احساس تحقير از اين بابت داشتم و همينم بيشتر منو سوق داده سمت نياز به استقلال مالي حتي با درآمد خيلي پايين.
يا اينکه شايد اونطور که ذهن من به طلاق و جدايي نزديک شده، براي تو پيش نيومده و احساس پايدار بودن بيشتري به زندگي ت داري.
به هرحال زندگي ها متفاوته و جهان بيني آدمارو متفاوت ميکنه:)
ولي باز گفتم نظرمو بهت بگم:)
راستي پست هات و بلند بلند فکر کردن هات رو هميشه خيلي دوست دارم، و خيلي وقتها ازت ياد ميگيرم. هرچند خاموش بخونم و برم??