ناراحتم .. و تا حدودی عصبانی
و فقط دارم سعی میکنم خودمو کنترل کنم و به زمان اجازه بدم که بگذره تا ببینم بعد چی میشه ..
امروز جلسه حضوری با معلم دخترک بود .. .
توجیه کرد و توضیح داد که نظم و انضباط لازمه و بالاخره بچه ها باید به نوشتن عادت کنن ..
شخصا قانع نشدم ، اما پذیرفتم ..
قانع نشدم چون این فقط تفکر معلم بود و هنوز اعتقاد دارم بیش از اندازه برای دخترکان کلاس دومی داره سخت میگیره ..
چون میدونم درس همه چیز نیست و قرار نیست بزرگترین مسأله زندگی دخترکم باشه ..
اینکه اولویت اولش پر استرس ترین مسأله ممکن باشه ، اصلا قابل قبول نیست ..
بهرحال سکوت کردم ولی فقط در کلاس ..
قبلش خودم در چت خصوصی با معلم حرف زده بودم و قاطعانه اما محترمانه گلایه کرده بودم بابت رفتار نادرستش ..
چون با ویسهاش برای نماینده مامانا بهمون توهین کرده بود و قهر و ترک گروهشم شده بود نوعی تنبیه و درس گرفتن ما !!!!!!!!!!!!!
خیلی بهم برخورده بود ... خییییییلی ..
بدون هیچ توضیحی ما رو توبیخ کرده بود ..
منم نتونستم سکوت کنم و بهش پیام داده بودم .. و گفته بودم رفتار بالغانه این نیست که انجام داده و بعنوان یک مادر ناراحت شدم !
چندتایی مادر دیگه هم ناراحت شده بودن ولی اونا هم به همون روش قهر نیومدن جلسه ..
ولی من رفتم و وقتی اسم دخترمو در جمع مادرا خوند و با لبخند حریص گفت خوب شد شناختمت ، با خونسردی گفتم من مشکلی ندارم و اومدم که حرف بزنم ..
و گفتم شما وقتی ناراحت شدین از خواهش ما ( و نه اعتراض یا دخالت ) باید توی گروه میگفتین نه اینکه بدون هیچ حرفی خارج شین ..
مادرا تایید کردن ..
ولی... ولی ..ولی
امان از ضعف و نبود عزت نفس ..
اکثرا با خواهش و منت کشی فرصت دوباره از معلم خواستن و قول دادن توی هیچ مسیله ای دخالت نکنن!!!
فقط چون معلم کاربرگ میفرستاد و چقدر بد بود که این دو روز نبود و نفرستاده بود !!!!!
و بیشتر تعجب کردم وقتی دیدم معلم که حرف از نظم و سخت گیری میزنه ، مادرانی با قاطعیت تایید میکنن که آره دعواشون کنید .. باید یاد بگیرن و ... !!!!!!!!!!!!
چرا واقعا ؟!
این دختر شما احساس نداره ؟
اینقدر راحت میسپرینش به معلمی که متدش استبداده ؟!
که تربیتش کنه ؟! ( عین حرفاشون)
ینی اینا توی خونه تربیت نشدن ؟!
ینی قراره جامعه ترسناک بشه تا بچه تربیت شه ؟!
متاسفم واقعا متاسفم..
بعد ما میخوایم جامعه مونو نظاممونو عوض کنیم !!
با این آدما بهتره همین ته چاه باقی بمونیم !
امثال منی هم که حرف میزنن ، باید به جهت مصلحت بقیه سکوت کنن! چون اونا قدرت ندارن در مقابل تنبیه معلم مقاومت کنن!!! و به چالش بکشنش .. !! چون هنوز تو بچگی و دنیای پر استرسش باقی موندن !!
اونم معلمی که خودش اعتراف کرده دبیر دبیرستان دخترانه بوده چندین سال !!
و درک اینو نداره برای تدریس کودک 8 ساله صبوری و ملاطفت لازمه نه تحکمی که واسه دختر نوجوان استفاده میشه !!
آره ناراحتم ..
چون فکر میکردم حرفامو زدم و موضعمو مشخص کردم ، ولی بعد رفتنم ، معلم سرکلاس زمان سرمشق دادن تکلیف برای خونه ، جلوی جمع دختر منو خطاب کرده که آهای سارا خانم با شما هم هستم کامل انجام بده تکلیفتو !!!!!
در حالیکه دخترکم هیییچ از این موضوع نمیدونست و همیشه هم تکالیفشو کامل انجام داده ولو با تاول زدن انگشتش .. و اونی که طرف حساب معلم بوده من بودم !!
خشم دارم .. از این معلم کینه ای بیمار ..
ولی منطقم میگه سکوت کنم ..
به زمان بسپرم و ببینم بعد قرار هست چی بشه ..
که اگه بازم تکرار شد ، اون موقع جدی تر اقدام کنم ..
پ.ن
- هیچی به اندازه حس حقارت دخترم زمانی که داشت واسم تعریف میکرد ناراحتم نکرد !
وقتی با بغض ازم پرسید مامان مگه تو به خانم معلم گفتی من مشق نمینویسم ؟
بعداً نوشت
_ به نماینده مادرها پیام دادم و بهش گفتم چی شده .. ازش خواستم به روش خودش به معلم تذکر بده بچه رو وارد حاشیه نکنه و اگه مشکلی داره با خودم حرف بزنه .
گفتم اینبار سکوت میکنم و میگذرم و چون خودتون گفتین من هستم و هر مشکلی باشه وساطتت میکنم ، میسپرمش بهتون و اعتماد میکنم . ( اعتماد هم دارم بهشون ، پارسالم نماینده بودن و همه راضی بودیم ازشون )
ولی اگه تکرار بشه ، دیگه مجبورم خودم برخورد کنم .
بنده خدا قبول کرد و قرار شد صحبت کنه .
تا ببینم چی پیش میاد و چی میشه ..
امیدوارم همینجا تموم شه و کش دار نشه واقعا