_ همچنان دنبال ماشین هستیم ، پولمون واسه مدل جدید کمه و مدلهای قدیمی تر هم که عمر مفیدشونو کردن . خیلیا میگن صبور باشین و عجله ای نخرید .
ولی مادر و خواهر همسر ول کنمون نیستن . با حرفاشون تحت فشار میذارنمون و حتی تند برخورد میکنن!
میدونم از سر دلسوزیه و نگران هستن . ولی خب درستم نیست دیگه اینجوری بهمون فشار بیارن ..
من خرید رو گذاشتم به عهده داداش و آشناهایی که کاملا از همه چیز ماشین سر در میارن . و اونا هم دارن کاراشو میکنن.
ولی انگار خانواده همسر نمیفهمن.. سرزنش میکنن معطلی ما رو ..
درک نمیکنن که چقدر واسه فروش ماشین قبلی دردسر داشتیم . و کسی نمیخرید .. حالام که خریدن ، هنوز کاغذ بازی هاش ادامه داره (آخه برا فروش اونم عجله داشتن و فکر میکردن با قیمت خوب برش میدارن ! که نشد اینطوری)
و حالا تازه پول رسیده و دستمون باز شده برا انتخاب .. که داریم انجامشم میدیم ..
خلاصه خداروشکر که دوریم و کمتر همو میبینیم ، وگرنه مخم میترکید ..
همه چی سخت بدست میاد انگار
پ ن بی ربط
_ بنظر میاد پارسی بلاگ حسابی بهم ریخته ، شاید مجبور شم جامو عوض کنم