هنوز خونه ای که به پول ما بخوره توی این منطقه پیدا نکردیم و همچنان داریم میگردیم .. بعضی وقتا یه خیابونو چندبار بالا و پایین میکنیم بلکه بنگاهی از قلم نیفتاده باشه .. بعضی املاکی ها که رک و رواست میگن نگردین پیدا نمیشه با این قیمتی که میخواین ، بعضی هم میگن شاید صاحبخونه ای با انصاف پیدا شه که بده ..
نه اینکه اصلا نباشه ها .. هست .. ولی یا آسانسور نداره ، یا قدیمیه یا یک خوابه و بعضی هم پارکینگ نداره .. یکی دو جا هیچ کدوم از این مشکلاتو نداشت ولی محله خوبی نبود یا خونه تاریک بود ..
چی بگم ..
تا یکماه دیگه باید جابجا بشیم و هنوز هیچی به هیچی ..
واقعیتش هنوز دلم نمیاد برم جای دیگه و امیدم هنوز ناامید نشده .. گرچه که بیشتر وقتا غمباد میگیرم و دور از چشم دخترک اشکم درمیاد ، اما بهرحال هنوز دارم میگردم ..
دستگاهم همونطوری افتاده گوشه اتاق و فکر میکنم یک هفته ای هست که سراغش نرفتم .. هم واقعا وقت نمیکنم ، هم بعضی وقتا دست و دلم بکار نمیره
اسباب و وسایلمو هم جمع نکردم و همه چی سر جاشه فعلا ..
راستی فک کنم قطعی برق کار دستمون داده و یخچالمون انگار ایراد پیدا کرده ، که بنظر میرسه تعمیرش هزینه بردار باشه ، خدا کمکون کنه ، همین هفته پیش کولر موتورش سوخت و کلی خرج افتاد گردنمون ...
هوووووووف ..
چقدر نیاز داشتم بنویسم ..
پ.ن
_ میشه دعا کنید مشکلاتمون حل بشه .. هزینه های پیش رو واقعا چند برابر حقوق همسر هست و با وجود بدهکاری نمیدونم دیگه باید از کجا جور بشه ..
مستاجر هم که هنوز نتونسته کاری کنه و عملا فعلا هیچی نداریم اضافه کنیم ..
راستش اعتقادم اینه که اگه ما بهش رحم کنیم و تو این گرونی جوابش نکنیم ، شاید خدا هم به ما رحم کنه و جای مناسبی پیدا بشه برامون ..