متن بلند بالا آماده کرده بودم پست کنم .
نصفشو ورد تایپ کرده بودم و نصف دیگه همینجا ..
و اشتباهمم همین بود که اونجا تمومش نکردم .
هنوز ارسال نزده بودم که لپ تاپ قفل کرد !! و ریست و ..
هیچی دیگه همش پرید ..
الان با گوشی هستم و موندم دیگه چطور و کی وقت میکنم کامل کنم اون متنو !!
نمیدونم بخاطر کرونا و خونه نشینی و سر کله زدن با دخترک هست که مثل سابق وقت نوشتن ندارم یا حس غالب بی اعتمادی به فضای مجازی باعث شده خودم اوقاتمو پر کنم و از اینجا دوری کنم ..
پر کردن که البته کار خاصی هم نمیکنم .. فقط کتاب خوندنم بیشتر شده ..
بهرحال هرچه که هست اعتراف میکنم نوشتن خونم کم شده واقعا و نمیشه از این نیاز به راحتی گذشت ..
نمیدونم کی ، اما ان شاءالله در اولین فرصت که پیش بیاد با پست کامل میام ..
به جز اون یه پست نیمه تمام دیگه هم دارم که میشه با همین گوشی تایپ کرد بقیه شو .. فقط دخترک باید اذن بده .. خخ
دلم براتون تنگ شده بود ..
همینطور برای نوشتن ..
زندگی همچنان در جریانه و ما هم در حال گذروندن و گذشتن از بالا و پایینها ..
تنها تفاوت این روزام با روزای قبل اینه که دیگه مثل سابق نمیتونم اعتماد کنم و بنویسم ..
فقط ...
روزی که تصمیم گرفتم برگردم به دنیای وب نویسی ، سعی کردم خودمو آماده کنم برای همه چیز ..
که البته زیاد هم آسون نیست ..
تا خدا چه خواهد و چه پیش آید ..
دوستتون دارم رفقای قدیمی
اینجا( پارسی بلاگ) خونه اول من در زمان شروع وبلاگ نویسی بود.
سال 1386 ...
اینترنت دیال آپ و ..
روزایی که نیاز به شنیده شدن در من زیاد شده بود و دنبال گوش شنوا از جنس غریبه بودم .
با اینکه دوست و رفیق زیاد داشتم ، اما همیشه یه جای خالی گوشه دلم حس میکردم که انگاری میل نداشت بعضی حرفهای ناگفته رو تو دنیای واقعی بیان کنه .
و همون روزا بود که فهمیدم میتونم وب داشته باشم و اولین سرویس وبلاگ نویسی که به چشمم خورد اینجا بود .
یادش بخیر ..
چه خاطرات قشنگی هم برام رقم خورد.
حضور اتفاقی یکی از اساتید مهم زندگیم ، کامنتش و معرفی وبم به شاگردهاش ، بدون شناخت من ، چقدر شیرین و هیجان انگیز و جذاب بود ..
یا خواننده همیشه همراهی که زیر پستهام نقدها و پیشنهادات و نظراتش به چشم میخورد .
خواننده ای که حتی وقتی 6 ، 7 سال بعد از رها کردن ، به وبم مراجعه کردم و اعلام کردم میخوام حذف کنم و ببندم این دفتر مجازیو ، باز کامنت گذاشت و از خاطرات وب خاک خورده گفت .
ای کاش هیچوقت اون وب رو پاک نمیکردم و برام به یادگار باقی میموند .
بگذریم ..
بعد از اینجا هم چندتا سرویس وبلاگ نویسی دیگه رو تجربه کردم ، بلاگفا ، میهن بلاگ و بیان ..
بلاگفا خوب بود اما همون موقع که پستهای یه دوره زمانی همه ما وبلاگ نویسا رو پاک کرد و نتونست برگردونه ، باعث جدایی و نقل مکان خیلی هامون شد ..
سال 97 هم که میهن بلاگ بهم ریخت ، ( و متاسفانه الان هم به کل تعطیل شده و بایگانی همه خاطراتمو هم با خودش برده ) قبل از اینکه برم بیان ، اینجا ثبت وب کردم ،ولی نمیشد با گوشی کار کرد و نوشت ، واسه همین رهاش کردم تا به امروز که دوباره برگشتم.
یکم تایپ سخته اینجا ، اما خب تصمیم گرفتم به همین خونه اولم برگردم.
نمیدونم ار این به بعد چقدر این گوشه برای دلم دنج باشه .
حتی نمیدونم چقدر قراره فعال باشم .
اما هرچی که هست فعلا اینجا هستم .
تا خدا چه خواهد و چه پیش آید.