سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس دانش را برای غیر خدا فرا گیرد یا با آن غیر خدا را اراده کند، جایگاهش را در آتش تدارک کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

گوشه ای دنج برای من


[نوشته ی رمز دار]  



ساره ::: چهارشنبه 00/7/14::: ساعت 5:59 عصر


برای اولین بار وقتی اضطرابمو بابت مهمون دعوت کردن ( خانواده خودش که بیان بمونن یکی دو روز )  دید ، گفت نگران نباش ، خرجش با خودم !!!!! 

اولشم شرط گذاشت که هرچی من بگم باید درست کنی که قبول نکردم .. 

گفتم طبع  خانواده تو رو من میشناسم و نمیشه با هر غذایی جمع و جور کرد ، میزبانم منم .. نمیخوام مهمونم ناراضی باشه .. خودم باید انتخاب کنم .. 

و اون قبول کرد !!! 

شاید باور نکنین ولی بعد از سالها انگار که داروی آرامبخش بهم تزریق شد و همه اضطرابها رفت اون لحظه !!! 

جلوی خودش خداروشکر کردم .. 

 

 

پ.ن 

_ مهمونی فعلا کنسل شد و افتاد هفته آینده به احتمال زیاد .. 

 

_ شبش البته دعوامون شد .. و من بازم خیلی عصبانی شدم ، اونم جلوی دخترک ... و از اوت موقع حسابی ریختم بهم .. 

ای کاش ... 

بیخیال .. 

 

 

_ پست راجع به خانواده همسر نوشتم ، ولی نمیدونم بذارمش یا نه .. میگم شاید درست نباشه .. 

نمیدونم .. 



ساره ::: چهارشنبه 00/7/14::: ساعت 10:24 صبح


علائمم که کمتر شد ، رفتم تست دادم 

همون دکتری که رفته بودم مطبش .. 

به منشی گفتم بنا به صحبتهای دکتر باید تا حالا سه هفته از ابتلا گذشته باشه ، حملات آلرژیکم هم کمتر شده و دیگه بشدت قبل اذیت نیستم ..

اونم به دکتر گزارش داد و دکتر قبول کرد تست رو انجام بده .. 

تست فوری بود البته .. 

و بعد از 20 دقیقه جواب داد که منفی شدی و میتونی از قرنطینه بیرون بیای .. 

خوشحال شدم .. 

به همسر هم گفتم تست بده که قبول نکرد .. 

اما وقتی رفت به خانوادش سر بزنه و اونا ازش دوری کردن ، بهش برخورد .. 

سرکار هم همکاراش نزدیکش نمیشدن زیاد .. 

اینجوری شد که مجبور شد بره تست بده .. 

که خداروشکر تست اونم منفی شد و خیال هممون راحت شد .. 

هنوزم عطسه و سرفه میکنم ... اگه هم بیرون ببرم و پارکی جایی باشم ، یکم اذیت میشم ، ولی اصلا مثل قبل نیست به لطف خدا .. 

مصرف ویتامینهامو قطع نکردم و به همسر و دخترک هم میدم .. 

خلاصه که بخیر گذشت و رها شدم از شر این بیماری .. 

فقط یه مقدار بی حوصله و افسرده م که نمیدونم از عوارضش هست یا نه فشار مشکلات زندگیمه که این روزا حسابی گرفتارمون کرده .. 

هییییی .. 

ای کاش فرجی میشد .. 

 

 

 



ساره ::: شنبه 00/7/10::: ساعت 5:16 عصر


حالم جوریه که میگم خدا کنه همون کرونا باشه ، حداقل میدونم بالاخره چند روز دیگه شرش کنده میشه میره .. 

وگرنه آلرژی داغونم کرده ه ه ه .. هلاک شدم .. مُردم ... 

بس که اذیتم ..

دلم میخواد زنگ بزنم صاحبخونه بگم بیاد درختشو از ریشه دربیاره ببره با خودش .. 

دلم میخواد میتونستم زمین خاکی پشت خونه رو کاور میکشیدم .. چمیدونم چمن میکاشتم .. اصلا ناپدیدش میکردم .. 

نه .. 

دلم میخواست جون داشتم پا میشدم همه چیو جمع میکردم ، قراردادم فسخ میکردم و از اینجا میرفتم .. 

ینی چشمام باز نمیشه از زور عطسه و سرفه و آبریزش چشم و بینی .. 

کاش این کرونای لعنتی نبود ، میرفتم دگزایی چیزی میزدم بلکه راحت شم از این وضع !!!

 



ساره ::: چهارشنبه 00/6/31::: ساعت 4:25 عصر


با یه کیسه پر از قرص و کپسول و آمپول مسکن و مکمل و ویتامین برگشتم خونه .. 

تنها داروی موجود دیفن هیدرامین بود ! 

همونجا هم توی حیاط مطب ، سرم بهم تزریق شد ..

حالم بد بد نیست .. 

یه جورایی تشدید آلرژی و التهاب سینوسهام هست .. که بعضی وقتا داغونم میکنه فشار عطسه و آبریزش بینی و سوزش زیاد بینی و گلو و گوش .. 

ینی اون لحظه ها دیگه نمیدونم باید چیکار کنم .. 

سرفه هم بهش اضافه میشه دیگه بدتر .. 

یه وقتایی هم خوبم .. 

معمولی .. 

امروز عصر اما همین فشار سینوسی به دکتر کشوندم .. 

دکتر گویا کارش همین بود .. مداوای بیماران کرونایی .. 

همه اونو بهم پیشنهاد داده بودن .. 

شرح حال که دادم گفت کرونا مثبتی ، پس شک نکن .. جواب تست درست بوده .. که احتمالا قبل از واکسن مبتلا بودی و با واکسن علائمت بروز پیدا کرده ، یا بعد از واکسن مبتلا شدی و جمعه که تست دادی اوج بیماریت بوده .. 

در هر صورت میشه گفت حداقل 7 روز از ابتلا گذشته .. 

پرسیدم داروی خاص یا سی تی نیاز نیست ؟ 

گفت نه داری سبک ردش میکنی و نگران نباش .. 

و فقط خوب استراحت کن ..

نمیدونم والا .. 

خلاصه که اینم اندر احوالات ما .. 

تا ببینیم چی پیش میاد و خدا چی میخواد .. 



ساره ::: سه شنبه 00/6/30::: ساعت 12:45 صبح

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 15
بازدید دیروز: 105
کل بازدید :22353
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
ساره
اینجا .. این گوشه .. منم و دلم .. اگه چند ماه از تاریخ آخرین پستم گذشت و بروز نشدم دیگه ، حلالم کنین .
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<