عمه هم رفت .. 

زندگیم شده یه زن سالاری و مادر سالاری مزخرف و حال بهم زن ، همین ! 

فکر میکنم دوباره مزاحمی که شمارمو پیدا کرده بود و باعث شد وب اصلیمو حذف کنم و تا مرحله شکایت ازش پیش برم ، زنگ زد بهم

شماره قبلیشو جایی ثبت کرده بودم ، تو پرونده الکتریکی پلیس فتا هم بود که ازش اسکرین شات گرفتم ، ولی الان نمیدونم اون فایل رو کجا گذاشتم .. 

معمولا ناشناس جواب نمیدم ، ولی از وقتی عضو چندتا سایت فروشگاهی خدماتی شهرهای دیگه عضو شدم نمیتونم بی جواب بذارم اغلب تماسها رو .. 

امروزم تو این عالما نبودم اصلا که مثلا اون بخواد دوباره زنگ بزنه .. بعد که شک کردم و شماره رو چک کردم دوباره ، دیدم چقدر شبیه اون شماره هست !!

نمیدونم این وب رو هم پیدا کرده یا نه .. چون جایی آدرس نذاشتم .. 

ولی بهرحال اگه پیدا کرده ، خواستم بهش پیام بدم که

اول خیییلی بیکاری عزیزم ..

دوم ببین دیگه حساس نیستم مثل سابق ، چون میدونم حق شکایتم محفوظه .. 

پس الکی خودتو درگیر نکن خانمی .. 

لطفا به روانپزشک هم مراجعه کن ، بلکه دارویی چیزی تجویز کنه ، بتونی خودتو کنترل کنی که از سرک کشیدن به حریم خصوصی مردم دست برداری 

راستی دیگه از اینجا نمیرم .. 

چون دلیلی نداره نگران باشم .. 

میدونید چیه ؟ 

با اینکه مثل سابق آدم مظلوم و تو سری خوری نیستم .. اما 

باز دلم برا خودم میسوزه .. 

که بعضی مشکلاتمو واقعا نمیتونم حل کنم ..

یا حل نشدنی هستن .. 

یا سخت و با تلاش بیشتر حل میشن ..که واقعا توان جنگیدنم ندارم .. 

و همچنان همون مشکلات منو محکم به زمین میزنن .. 

نه میشه ازشون فرار کرد و نه میشه باهاشون کنار اومد .. 

و گویا قراره هرچند مدت یکبار ، کمرمو به خاک بمالن .. 

که نتونم از جام بلند شم .. 

بتونمم ، انگیزه بلند شدن نداشته باشم .. 

درست مثل همین روزام .. 

چقدر مشاوره لازمم و علاوه بر هزینه مالی ، انگار دیگه حوصله اونجا رفتنم ندارم .. 

و میدونم اگه نرم ، حالا حالاها بلند نمیشم .. همین .. 

کاش فرجی میشد و کمی از رنج و غمم کاسته میشد ..