سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بپرهیزید از صولت جوانمرد چون گرسنه شود و از ناکس چون سیر گردد . [نهج البلاغه]

گوشه ای دنج برای من


ریلکس تر شدم ، از خواب که بیدار میشم دیگه کلافه و عصبی نیستم ، پر حرفیهای دخترکمو هم با حوصله گوش میدم ، حتی اگه تازه از چرت بعدازظهر بیدار شده باشم .. 

اگه دلتنگ بشم و بزنم زیر گریه ، بعدش فشار عصبی ندارم ، توی غم نمیمونم و به کارهای روزمره زندگیم ادامه میدم .. 

سردرد های میگرنم گرچه هنوز ادامه داره و فلجم میکنه ، اما 50 درصد کمتر شده .. 

فقط خیلی خوابالو شدم .. 

با اینکه خوابم کامله ولی بازم همش دلم میخواد بخوابم و وقتی مقاومت میکنم پشت سر هم خمیازه میکشم .. 

سرحال و شاداب و با انگیزه هم نشدم هنوز و نمیدونم میشم یا نه .. 

راستش خیلی دلم میخواد سرحال و پرانرژی بشم ، چون این دارو همچین تاثیری هم داره ولی انگار برای من اون قسمت پرخوابی نمود پیدا کرده خخ 

خلاصه که داریم همچنان ادامه میدیم ببینیم چی پیش میاد 

 

 



ساره ::: یکشنبه 101/5/30::: ساعت 11:25 صبح


[نوشته ی رمز دار]  



ساره ::: دوشنبه 101/5/10::: ساعت 3:35 عصر


یه وقتایی بی جهت پر از حس خوب میشی .. در حالیکه هیچی هم سرجاش نیست .. 

نمیدونم درسته یا نه .. 

ولی من اعتقاد دارم ، همون موقع یکی در حقمون دعا کرده .. 

واسه همین ، اینطور مواقع سر به سجده میذارم و میگم خدایا اگه کسی برام دعا کرده ،  بی نهایت بار حالشو بهتر کن .. 

بعد .. 

میگم خدایا همین حال خوبو نصیب همه مخلوقاتت بکن .. 

و چقدر قشنگه این چرخه عشق .. 

 

 



ساره ::: پنج شنبه 101/5/6::: ساعت 2:17 عصر


یک هفته ای هست که قرصمو شروع کردم 

بعد از کلی مقاومت و خوددرگیری و سرزنش همسر بابت به این حال افتادنم ، بالاخره تسلیم شدم .. 

بخاطر دخترک ، بخاطر خودم ..

چون دیدم هرچی عقب بندازم و بگم خوب میشم خوب میشم نمیشه ..

چون دیدم همون تکنیکهای مدی تیشن هم برای خوب شدن انگیزه میخواد که ذهن باور کنه و من ندارمش .. 

اینطوری شد که شروع کردم ..

به این هدف که به محض درمان کم کم قطعش کنم.. 

هم دکترم ، هم مشاور گفتن که اعتیاد آور و وابسته کننده نیست این دارو .. توی سرچ هامم دیدم بقیه همینو میگن و میشه بعد از خوب شدن براحتی گذاشتش کنار .. 

خداروشکر مثل سری قبل اذیت نشدم .  

کیفیت خوابهامم بهتر شده .. 

قبلشم خوابم بد نبود ولی کیفیت نداشت .. و ذهنم بیدار بود توی خواب .. 

ولی حالا بشدت قبل ذهنم بیدار نیست و کمی آرومتره .. 

یکمم بی حوصلگیهام کمتر شده .. ینی پرحرفی های دخترکو بهتر میتونم تحمل کنم .. گرچه خسته میشم همچنان و ترجیح میدم سرش جای دیگه گرم باشه ولی خب وقتی که بیاد سمتم هم کمتر کلافه میشم و حوصله بیشتری برای شنیدن حرفاش دارم .. 

در مورد کار هم دارم به نتایجی میرسم ..خدا کنه بتونم خودمو زودتر جمع و جور کنم و برای شروع حرکت کنم .. 

توکل بخدا .. 

تا ببینم چی پیش میاد و چه خواهد شد .. 

 



ساره ::: چهارشنبه 101/5/5::: ساعت 11:49 صبح


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 24
کل بازدید :20223
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
ساره
اینجا .. این گوشه .. منم و دلم .. اگه چند ماه از تاریخ آخرین پستم گذشت و بروز نشدم دیگه ، حلالم کنین .
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<